مرحوم مجلسی می گوید : بداء در لغت بمعناى آشكار شدن و رخ دادن كارى و دست كشيدن از كارى در حين انجام آن و امثال آن آمده است، و در اينكه آيا بداء در مورد خداى تعالى بچه نحو است و بچه معنا است احتياج ببحث مفصلى دارد كه در باب اصول عقايد علماى شيعه تحقيقاتى در اين باب فرمودهاند و در اصول كافى نيز بابى در بداء عنوان كرده و قسمتى از اخبار بداء را نقل ميكند هر كه اطلاع كافى از آنها خواهد بكتب مفصلهاى كه در اين باره نوشته شده و يا بشروح اصول كافى مراجعه كند...
بقیه در ادامه مطلب
بسم الله الرحمن الرحیم
درخواست مکرر دانشجویان ، حقیر را به نگارش این مقاله واداشت تا اگر شبهه ای وجو دارد ان شاءالله بر طرف گردد.
مرحوم مجلسی می گوید : بداء در لغت بمعناى آشكار شدن و رخ دادن كارى و دست كشيدن از كارى در حين انجام آن و امثال آن آمده است، و در اينكه آيا بداء در مورد خداى تعالى بچه نحو است و بچه معنا است احتياج ببحث مفصلى دارد كه در باب اصول عقايد علماى شيعه تحقيقاتى در اين باب فرمودهاند و در اصول كافى نيز بابى در بداء عنوان كرده و قسمتى از اخبار بداء را نقل ميكند هر كه اطلاع كافى از آنها خواهد بكتب مفصلهاى كه در اين باره نوشته شده و يا بشروح اصول كافى مراجعه كند.
اصول كافى-ترجمه كمرهاى، ج1، ص: 623: كلمه بداء در لغت و عرف به معنى همان ظهور چيز بىسابقه است كه به فارسى مى گويند رخداد و معنى پشيمانى و جهل و نادانى در مفهوم آن نيست و در بعضى موارد به مناسبت و قرينه از آن استفاده مىشود، مىگويد: مىخواستم بروم به شهربانى، يا داشتم مىرفتم و متوجه شدم كه تحت تعقيب هستم و بداء برايم حاصل شد، يا داشتم مىرفتم بازار يادم آمد كه ميهمان دارم و بداء حاصل شد يا آنكه مىخواستم بروم ميان جنگل وقتى نزديك شدم ديدم شيرى در آنجا است و بداء برايم حاصل شد. همچنین در کتاب "آداب راز و نياز به درگاه بى نياز"، ص: 316 آمده است :
مراد از بداء آن است كه خداى تعالى تحت شرايطى كارى را مقدر فرموده است ولى با عوض شدن شرايط و مناسبات آن امر مقدر نيز تغيير پيدا مىكند اين تغيير گرچه معلوم حق تعالى است ولى كسانى كه به لوح محو و اثبات دست پيدا كردند گمان مىكردند كه آن امر بدون تغيير واقع خواهد شد ولى پس از وقوع معلوم مىشود كه اين امر قطعى نبوده و تحت آن شرايط خاص امكان وقوع داشته اكنون كه شخص نيايشگر شرايط جديدى را به وجود آورده آن امر مقدر تغيير كرده است
در باب امامت برای سه امام بدا را ذکر کرده اند آنگونه که برای نمونه مرحوم دربندی در کتاب اسرار الشهاده قائل به بداء در امامت علی اکبر است که پس از شهادت وی خدا امامت را به امام سجاد (ع) داده است، چنین عقیده ای در باره اسماعیل برادر امام کاظم (ع) و همچنین محمد برادر امام حسن عسگری نیز وجود دارد بدین معنی که قرار بوده (ممکن بوده که امکان امامت در هردو فرزند برابر باشد) که با فوت یکی دیگری به امامت رسیده است.
در هرحال در کتاب كمال الدين-ترجمه پهلوان، ج1، ص: 207 آمده است: و از ايشان فرقهاى هستند كه به امامت امام موسى كاظم عليه السّلام معتقد شدند و پس از وى پسرش علىّ بن موسى را امام دانستند و معتقدند كه او به حسب وراثت و وصايت مستحقّ امامت است، سپس امامت را در فرزندان او مىدانند تا آنكه منتهى به حسن بن عليّ عسكرىّ گردد و مىگويند او پسرى داشته است و او را «الخلف الصّالح» مىنامند و فرقهاى از ايشان معتقد به امامت محمّد بن عليّ هستند و او پيش از پدرش در گذشت، آنگاه برادرش حسن را امام دانستند و آنچه كه در باره محمّد توهّم كرده بودند باطل شد و گفتند: براى خداوند بداء شد و امامت از محمّد به حسن انتقال يافت همچنان كه براى او بداء شد و امامت از اسماعيل بن جعفر به موسى انتقال يافت و اسماعيل در دوران حيات جعفر در گذشت، تا آنكه حسن بن عليّ در سال 263 درگذشت و بعضى از اصحابش رجوع به امامت برادرش جعفر بن عليّ(معروف به جعفر کذاب) كردند، همچنان كه اصحاب محمّد بن عليّ پس از وفات محمّد، رجوع به امامت حسن عسگری (ع)كردند.
شایان ذکر است ظاهرا شیخ صدوق از اولین کسانی است که به بداء در امامت پرداخته است البته شهید مطهری او را اخباری دانسته و البته آنچنان که از اخبار متواتر بدست می آید ، سلاله پاک امامان از پیش مشخص بوده است و عملا شکی در آن نیست و از طرفی نباید نظر شیخ صدوق که ار بزگان بوده و کتاب فقیه از کتب اربعه از اوست را خدایی ناکرده غیر فنی دانست لیکن اینجا نظر شیخ کلینی که در اصول آورده است منطقی به نظر می رسد که االبته منافاتی هم با نظر شیخ صدوق ندارد و به عبارتی دیگر تتمه آن است : بدا در امامت به علم امام قبلی آسیبی نمی زند چراکه بداء به این معنی نیست که مثلا امام صادق (ع) العیاذ بالله نمی دانسته که امام بعد از او کیست بلکه علم برابر در امامت اسماعیل و امام کاظم (علیهما سلام)داشته است در باب امامت امام عسگری و امام سجاد(علیهما سلام) نیز این الگو صادق است .
مرحوم مجلسی اعتقاد به بدا را نشانگر نقض نظریه یهود در باره خلقت ابتدایی کائنات و عدم دخالت خدا در ادامه حیات پس از خلقت اولیه می داند.(شیعه معتقد است خدا خالق است و هر لحظه آنرا هدایت می کند نه اینکه خلق کند و دیگر کنار بنشیند. گفتنی است این نظریه با عنوان خدای ساعت ساز مشهور است)
نظر نویسنده: به نظر حقیر با وجود اینکه بزرگانی همچون شیخ صدوق قائل به بدا در امامت هستد لیکن حقیر نظر شیخ کلینی را کاملتر می دانم و در باب مرحوم دربندی نیز باید گفت با آنکه دشمن در روز عاشورا به احتمال زیاد به امامت علی اکبر (ع) معتقد بوده است و از همین رو نیز ایشان را سبعانه به شهادت رساندند و از طرفی دیگر شاید بتوان تعجب ابن زیاد در کوفه را نیز از این دیدگاه بررسی نمود که با دیدن امام سجاد وقتی نامشان را پرسید و امام در جواب گفت "علی بن الحسین" ابن زیاد تعجب نمود که چرا علی زنده است در حالی که در کربلا به شهادت رسیده بوده است ، در واقع او امام سجاد را با علی اکبر اشتباه گرفته بود ، البته امام حسین (ع) با علی خواندن تمام پسرانشان این نقشه را که ذریه امامت نابود شود را در کربلا ناکام گذاشت . با این وجود نظر ملا علی دربندی جای بحث دارد و حقیر نیز در سخنرانی ها اعلام داشته ام برخی معتقد به این مسئله هستند و نه اینکه نظر قطعی داده باشم هرچند دیدید در اصول کافی قبول بدا در امامت به منزله نفی علم امام قبلی نیست. فلذا به نظر حقیر در اینکه از ابتدا هم در علم الهی امام سجاد پس از امام حسین بوده است نباید شک کرد چراکه مشخص بودن سلاله پاک ائمه به تواتر رسیده است با این وجود بحث بر سر آن است که مطابق با فرموده شیخ کلینی می توان حداقل این را استخراج نمود که علم امام قبلی بر هردو فرزند برابر بوده است همچنین در این کتاب شریف آمده است: (اصول كافى-ترجمه مصطفوى، ج1، ص: 334):
امام باقر عليه السلام فرمود: اسم اعظم خدا هفتاد و سه حرفست و تنها يك حرف آن نزد آصف بود، آصف آن يك حرف را گفت و زمين ميان او و تخت بلقيس در هم نورديد تا او تخت را بدست گرفت، سپس زمين بحالت اول بازگشت، و اين عمل در كمتر از يك چشم بهم زدن انجام شد و ما هفتاد و دو حرف از اسم اعظم را داريم و يك حرف هم نزد خداست كه آن را در علم غيب براى خود مخصوص ساخته و لا حول و لا قوة الا باللَّه العلى العظيم.
آنگونه که ملاحظه فرمودید ،کابا لای یهود نیز به دنبال بدست آوردن این هفتاد دو حرف (یا بنا بر نظر ایشان 72 کلمه) است که حقیت آن نزد اهل بیت است ، با این وجود علم خدا بالاترین علوم است وچنان که در نظر مرحوم مجلسی دیدید شاید دست کم یکی از دلایل از این باب بوده است که شیعه بدا را خاص خدا در پاسخ به خزعبلات یهودیا بیان داشته است.
به امید ظهور مولی و سرورمان حضرت صاحب الزمان که صد البته نزدیک است
منبع : وبلاگ استاد رائفی پور
منبع:http://antisemitism.blogfa.com/post-47.aspx
منبع : آنتی 666
نظرات شما عزیزان: